کره زمین از سه قسمت اصلی تشکیل شده است:
- هسته زمین (مایع)
مواد مذابی با حرارت 6000 درجه سانتیگراد که معادل حرارت سطح خورشید است.
- گوشته زمین (نیمه جامد و خمیری)
مواد تشکیل دهنده آن مانند آهن، منیزییم، کلسیم و ... داغ و نیمه خمیری
هستند و هر چه از هسته زمین دورتر می شوند از حرارت شان کاسته می شود.
نازک ترین بخش زمین است که همه جانداران، روی آن زندگی می کنند و تنها یک درصد از حجم زمین را تشکیل می دهد.
* اگر بخواهیم کره زمین رابه تخم مرغ تشبیه کنیم، هسته، "زرده" است، گوشته، "سفیده" و پوسته، "پوست" تخم مرغ. پوسته جامد زمین، یکدست نیست بلکه از صفحات بزرگ و گوناگون سنگ تشکیل شده اند که مانند قطعات ناهمگون یک پازل، سطح زمین را پوشانده اند.
گسل
همان طور که در سطرهای بالا خواندیم، زیر زمین داغ است و همین داغی باعث شده است که همواره در تحرک باشد. تحرکات زیر زمین، سنگ های بزرگ روی زمین را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و باعث حرکت مداوم و گاه شکستگی آنها می شود.
گفتیم که سنگ ها به شکل صفحاتی در کنار هم قرار گرفته اند. جایی که سنگ ها به هم می رسند "گسل" نام دارد. گاهی فشارهای داخل زمین، باعث می شود صفحات سنگ ها تکان بخورند و لبه های آنها به هم ساییده شود. این ساییدگی گاه افقی است و بعضاً عمودی. گاه نیز سنگ ها دچار شکستگی های جدید می شوند. انرژی حاصل از این حرکت ها، بر روی زمین به صورت لرزش حس می شود که به آن، «زلزله» می گوییم.
از آنجایی که مرزهای صفحهها در درون سنگ کره قارهها رخ میدهد، تغییر شکل در منطقهای بسیار بزرگتر از مرز صفحه پخش شدهاست. مانند تبدیل قارهای گسل سان آندریاس، بسیاری از زمین لرزهها به دور از مرز صفحه رخ میدهند و به گونههای توسعه یافته در منطقه وسیع تری از تغییر شکل ناشی از نا منظمی در رابطه با گسل ردیابی هستند (به عنوان مثال منطقه «بزرگ خم».) زلزله نورتریج با جنبش در رانش کوه درون چنین منطقهای در ارتباط بود. مثال دیگر مرز صفحه همگرا و بهشدت مایل بین پلیت عربی و اوراسیا است که بخشی از شمال غربی کوههای زاگرس میباشد. تغییر شکل در ارتباط با مرز این صفحه به پوستهٔ تقریباً خالص که جنبشهای عمود بر مرز در منطقه وسیعی در جنوب غربی و حرکات تقریباً خالص ضربهای- لغزشی در امتداد گسلهای اصلی نزدیک به مرز واقعی صفحهها تقسیم میشود. این توسط مکانیسم کانونی زمین لرزه نشان دادهاست. همه صفحات تکتونیکی میدان تنش داخلی ناشی از تعاملات خود با صفحات مجاور و بارگیری یا تخلیه رسوبی دارند. (به عنوان مثال deglaciation.) این تنشها ممکن است برای ایجاد شکست در امتداد گسل صفحههای موجود کافی باشند، و زلزلههای میان صفحهای را ظاهر کنند.
زلزلههای تکتونیکی در هر جای زمین که در آن انرژی کرنشی کشسانی به میزان کافی برای گسترش شکستگی در امتداد صفحهٔ گسل ذخیره شده باشد، رخ خواهند داد. در مرزهای صفحههای پوسته زمین که بزرگترین صفحههای گسل روی زمین را ایجاد میکنند، صفحات کنار یکدیگر حرکت یکنواخت و (aseismically) خواهند داشت اگر هیچ بینظمی یا ناهمواری در امتداد مرزهای آنها که باعث افزایش مقاومت اصطکاکی میشود، وجود نداشته باشد. بیشتر مرزها دارای این ناهمواریها هستند و این منجر به رفتار چوب – لغزشی (stick-slip behavior) میشود. هنگامی که مرزهای صفحه قفل شده باشد، ادامهٔ حرکت نسبی بین صفحات منجر به افزایش تنش و در نتیجه افزایش انرژی انباشته شده در تودههای نزدیک سطح گسل میشود. این افزایش ادامه مییابد تا زمانی که تنش افزایش یافته به اندازهای کافی برسد و از طریق شکستن ناهمواریها، ناگهان از بخش قفل شدهٔ گسل اجازه لغزش بیابد و انرژی ذخیره شده را آزاد کند. این انرژی به صورت امواج لرزهای آزاد شده و تابیده شدن گرمای اصطکاکی سطح گسل، و شکستن سنگ آزاد میشود که در نتیجه باعث ایجاد زلزله میشود. این روند تدریجی ساخت تنش و کرنش که موجب شکست ناگهانی و تولید زلزله است به عنوان نگرهٔ بازگشت کشسان (elastic rebound theory) خوانده میشود. تخمین زده میشود که تنها ۱۰ درصد یا کمتر، از کل انرژی زلزله به صورت انرژی لرزهای آزاد میشود. بیشترین بخش انرژی زلزله صرف شکستگی سنگها یا تبدیل به حرارت تولید شده توسط اصطکاک میشود؛ بنابراین، زمین لرزه انرژی کرنشی نهفتهٔ کشسانی زمین نزدیک گسل را کاهش میدهد و درجه حرارت آن را افزایش میدهد، اگرچه این تغییرات نسبت به جریان همرفت و رسانایی گرمای خارج شده از اعماق زمین ناچیز است.